مدیر فنی اسبق شرکت مناطق نفتخیز جنوب گفت: حرکت از خامفروشی به سمت صادرات فرآورده به کشورهای همسایه و حتی توسعه زنجیره ارزش در پتروشیمیها و صادرات آنها به کشورهای منطقه، اصلیترین محور دیپلماسی تهاجمی در صنعت نفت است.
به گزارش مجله خبری نگار،همزمان با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری و روی کار آمدن دولت سیزدهم، بررسی عملکرد وزارت نفت در 8 سال گذشته و تعیین بایدها و نبایدها وزارت نفت دولت آینده از جمله موضوعات مهمی است که ضروری است به آنها پرداخته شود. در این بین آسیبشناسی وضعیت فعلی صنعت نفت و راهکارهای برونرفت از مشکلات فعلی میتواند به تعیین درست اولویتهای پیشروی صنعت نفت کمک کند.
شاید یکی از جدیترین سوالات اساسی این باشد که وزارت نفت دولت سیزدهم در مواجهه با تحریمهای نفتی چه استراتژی را باید در پیش بگیرد؟ گذر از خامفروشی نفت و سایر منابع هیدروکربوری و حرکت به سمت زنجیره ارزش چه جایگاهی در برنامههای آتی وزارت نفت خواهد داشت؟ آیا کشورهای منطقهای و همسایه ظرفیت تبدیل شدن به بازارهای مطمئن محصولات نفتی ایرانی را خواهند داشت.
در این راستا برای پاسخ به پرسشهای مطرح شده و بررسی اولویتهای وزارت نفت در دولت آینده با علیرضا دانشی مدیر فنی اسبق شرکت ملی منطق نفتخیز جنوب و عضو کمیته نفت ستاد مرکزی آیه الله رئیسی و مسئول ستاد هماهنگی نفت جنوب کشور به گفتگو نشستیم.
مشروح این مصاحبه به شرح زیر است:
*رمزگشایی از چالشهای شرکتهای چهارگانه وزارت نفت
فارس: بحث را با یک آسیبشناسی کلی شروع میکنیم. به نظر شما صنعت نفت ما هماکنون با چه مشکلاتی دست و پنجه نرم میکند؟
دانشی: کشور ایران یک کشور نفتی است و صنعت نفت موتور محرکه و پیشران اقتصاد کشور است که با تامین انرژی داخلی و منابع ارزی، نقش مهمی در تحولات اقتصادی و اجتماعی دارد. توسعه واحدهای پاییندستی مانند پالایشگاهها و پتروشیمیها و ساخت کالای داخلی میتواند باعث اشتغالزایی، ثروتآفرینی و ایجاد زنجیره ارزش در کشور شود. با این نگاه صنعت نفت میتواند با تعریف پروژه و ایجاد تقاضا، سردمدار و پیشرو توسعه صنعتی کشور باشد.
درباره آینده صنعت نفت اگر بخواهیم صحبتی داشته باشیم در گام نخست باید یک آسیب شناسی درستی از وضعیت موجود داشته باشیم، ما اگر بتوانیم مشکلات را به خوبی تعریف، ترسیم و بیان کنیم، میتوانیم اقدامات اصلاحی موثری را در آینده در دستور کار قرار دهیم.
در چهار شرکت اصلی وزارت نفت شامل شرکت ملی گاز، ملی پالایش و پخش، ملی صنایع پتروشیمی و شرکت ملی نفت باید رصد آسیب شناسی را معطوف به این نکته کنیم که کدامیک از این چهار شرکت در زنجیرههای ارزش، سودآوری لازم را بر اساس علم اقتصاد طرح و مهندسی را به همراه دارند.
شرکت گاز با دارا بودن تاسیسات فراوان و برنامهریزی و هدفگذاریهایی که میتوانست داشته باشد، ولی سهلانگاری کرد، نتوانست در شبکه زنجیره ارزش صنعت گاز به درآمدزایی موثر دست پیدا کند. این در حالی است که بیش از ۸ فرآورده پاییندستی در صنعت گاز وجود دارد که شامل LNG، CNG، گازهای فلر، SNG، گازهای مشعل، GTL و مواردی از این دست هستند که اتفاقا ارزش آنها از گاز بیشتر است و این امکان وجود داشت که برنامهریزی جامعی برای آن تهیه و اجراء نمود.
اوضاع شرکت ملی پالایش و پخش نیز همانند شرکت ملی گاز است و در واقع این دو شرکت الان نیاز به کمک مالی دارند. یعنی در صنایع مرتبط با این دو شرکت سودآوری لازم که در دنیای امروز رایج است ایجاد نشده است. در نتیجه سوء مدیریت و حکمرانی و سیاستگذاری نادرست وزارت در طی سالیان طولانی بعد از حضور وزیر فعلی در صنعت نفت باعث شده است که زنجیره ارزش شکل نگرفته و کشور دچار عدمالنفع شود.
شرکت ملی صنایع پتروشیمی که کمی وضعیتی بهتری از این دو شرکت دارد، ولی در صنعت پتروشیمی نیز به دلیل توسعه نامتوازن و کاریکاتوری و عدم توجه به تمامی زنجیرههای ارزش، صرفا به تولید محصولات بالادستی که حدود 50 درصد آن متانول است، پرداخته شده است. یعنی عدم سیاستگذاری و حکمرانی منطقی در این صنعت باعث شده است که سهم صنعت پتروشیمی از سودآوری در حداقل تعریف شود.
شرکت ملی نفت ایران تنها بخش سودآور مستقیم وزارت نفت میباشد که میتواند تامینکننده مالی همه قسمتهای وزات نفت شده و سهم قابل ملاحظهای از بودجه کشور را تامین کند، اما این شرکت به دلیل سوء مدیریتی که در بخشهای مختلف وزارت نفت وجود ندارد، نتوانسته نیازهای خودش را بر اساس علم اقتصاد تامین کند، به طوری که هماکنون برای نگهداشت تولید و توسعه میادین هیدروکربنی به انجام برخی کارهای نادرست و اشتباه از جمله فروش اوراق مشارکت، اوراق قرضه و استقراضهای خطرناک روی آورده است.
طی 8 سال اخیر در مدیریت وزیر فعلی نفت، شاهد رفتارهای ناشایست و نابایستی بودیم که در دولت آینده حتما باید اصلاح شود. دوران مدیریت وزیر فعلی از دو جنبه قابل بررسی است. اول اینکه برخی از اقدامات که نباید انجام میشد انجام شد. مورد دوم اینکه یک سری کارها باید انجام میشد، ولی از دستور کار وزارت نفت خارج شد و به بیان دیگر ترکِ فعل صورت گرفت.
*طرح 28 مخزن در شیوه اجرا و اولویتبندی مخازن دارای مشکلات عدیدهای است
فارس: به نظر شما در دوران فعلی چه کارها و اقداماتی انجام شد که نباید در دستور کار قرار میگرفت؟
دانشی: میتوان به دهها بخشنامه و دستورالعملهایی خلقالساعه که مبتنی بر کار مطالعاتی و کارشناسی نبود، اشاره کرد. به عنوان مثال دستورالعملی که درباره روش مدیریت NGLها ابلاغ شده است. ابلاغ این دستورالعمل، بلاتکلیفی و ابهام را برای تاسیسات مهم و اساسی در پی داشته است. یعنی معلوم نیست که این بخش مهم صنعتی زیر نظر مناطق نفتخیز جنوب است یا پتروشیمیها.
این در حالی است که NGLها تامین کننده خوراک پتروشیمی هستند و نگهداشت و ادامه حیات آنها مبتنی بر یکسری برنامههای کارشناسی و طراحی هماهنگ است. خوراک خود این تاسیسات مبتنی بر نحوی مدیریت بر مخازن نفتی است که همیشه در مناطق نفتخیز جنوب به صورت دقیق انجام میگرفته، اما با ابلاغ بخشنامه اخیر بلاتکلیفی بر این تاسیسات حاکم شده است.
یا دستورالعمل شیوه تعمیرات اساسی که بدون کار مطالعاتی و کارشناسی دستور به برونسپاری تعمیرات و تاسیسات (تاسیسات گسترده در حوزه بالادستی مناطق نفتخیز) داده شده است که این امر مشکلات عدیدهای را برای راهبری آنها ایجاد نموده و مطمئن هستیم که معضل عظیمی برای دولت آینده خواهد بود.
از موارد دیگر میتوان به سهلانگاری وزارت نفت و شرکت ملی نفت در طرح 28 مخزن نام برد. در مورد طرح 28 مخزن باید اشاره کنم که این طرح به دلیل اینکه کار کارشناسی دقیق و عمیقی بر روی آن انجام نشده بود، دارای مشکلات عدیده کارشناسی و مالی است و در نحوه اجرا، توسعه، راهبری و اولویتبندی مخازن، به شدت سادهانگاری صورت گرفته و تشتتِ برنامه نیز وجود دارد که میتوان برای آن مثالهای متعددی ذکر نمود.
برای نمونه میتوان از توسعه مخزن سولابدر (مخزن درون سرزمینی) اشاره کرد که در اولویت توسعه آقای وزیر قرار گرفته است. این مخزن دارای ابهامات زیاد مخزنی است و در منطقه نسبتا کوهستانی قرار دارد. فقط برای دسترسی به محلی که میخواهد دکل در آن مستقر شده و چاهی را حفاری کند، بر اساس برآورد کارشناسی، رقم عظیمی خاکبرداری نیاز است تا در نهایت بتوانیم هزار بشکه نفت از این میدان تولید کنیم یا نکنیم.
به نظر شما توسعه میدان سولابدر بدین نحوی که عرض شد باید برای ما دارای اولویت باشد یا توسعه میادین مشترک (از جمله آزادگان) که در منطقه مسطح قرار گرفته است و میزان تولید بیشتری برای ما به ارمغان خواهد آورد؟ در شرایطی که به گفته وزیر نفت برای اجرای طرح 28 مخزن پول نیست و از طریق اوراق قرضه تامین مالی را انجام میدهد، چرا در شیوه هزینهکرد، این مبالغ دقت نمیشود؟ این در حالی است امکان انتخاب مخزن کمریسکتر فراهم بود. چرا شرکت ملی نفت پول را جای درستی هزینه نمیکند؟ کدام عقل سلیم حکم میکند که پول را در جایی هزینه کنید که بازگشت آن دچار چالش جدی است؟
مشکل دیگر عدم همپوشانی پروژهها است. بعضا مشاهده میشود، چاهی حفاری شده است، اما به دلیل عدم آمادگی بقیه مراحل عملیاتی، به تولید نرسیده است، چرا؟ چون متوقف بر پروژه دیگری بوده و آن پروژه هم بعضا مبتنی بر یک پروژه دیگری است، یعنی به جای اینکه دو سه پروژه در عرض هم باید تعریف شود، به هر دلیلی در طول هم قرار گرفتهاند، لذا برگشت سرمایه با مشکلات عدیدهای مواجه میشود. بهرهوری در صنعت نفت هم اکنون به دلیل سوء مدیریتی که حاکم است با مشکلات زیادی مواجه است و برگرداندن شرایط مطلوب بهرهوری به صنعت نفت باید جزء اولویتهای مهم وزیر و مدیران دولت آینده قرار بگیرد.
مطلب بسیار مهم دیگر بحث میادین مشترک است. حدود 28 میدان مشترک کشور را نمیتوان با دل خوش نمودن به تبلیغات ظاهری و مدیریت برهمریخته و آشفته کنونی که بعضا رقیب در آنها در حال تولید است، به حال خود رها کرد. حرف در این باره بسیار است. برای نمونه میادین فرزاد آ و ب و اسفندیار و یا آزادگان را ملاحظه نمایید، به یک آبروریزی بیشتر شبیه است تا یک مدیریت منسجم نفتی.
به راستی از تکه تکه کردن مدیریت بر مخازن و کلکسیونی از نظرها بر یک مخزن، چه اتفاقی جز بیتدبیری افتاده است. اخیرا هم مطلع شدهایم که علاوه بر آزادگان شمالی و آزادگان جنوبی، آزادگان جنوبی را هم به دو قسمت شمالی (مرکزی) و جنوبی تبدیل نموده و مقرر کردهاند، برای تهیه طرح توسعه مجدد به چهار شرکت مطالعهکننده واگذار شود. به راستی این کارها با چه پشتوانه کارشناسی و مدیریتی انجام میشود؟
فارس: به اولویتهای وزارت نفت دولت آینده اشاره کردید، به نظر شما چه اقداماتی باید در دستور کار وزارت نفت دولت سیزدهم قرار بگیرد؟ یعنی چه اقداماتی در دوران آقای زنگنه باید انجام میشد که نشد و دولت آینده باید خلا آن را پوشش دهد؟
دانشی: یکی از اصلیترین اولویتهای دولت سیزدهم باید بر رهایی از خامفروشی نفت و حرکت به سمت توسعه پتروپالایشگاهها و تولید فرآوردههای نفتی متمرکز شود. تکنولوژی لازم برای تبدیل نفت خام به فرآوردههای نفتی و بدین صورت ایجاد ارزش افزوده و خلق ثروت در کشور وجود دارد اما به دلیل عدم کار کارشناسی و عدم فهم و درک صحیح از مسائل، آقای زنگنه با ایجاد زنجیره ارزش مخالفت میکرد. البته این ژنرالهای نفتی حتی خامفروشی هم بلد نبودند و در این کار موفق نشدند.
ایشان فکر میکند که در تمام حوزهها کارشناس است، اما عملکرد دوران ایشان گویای این است که ژنرالهای وزارت نفت حتی در حد یک کارشناس جزء هم از نفت سر در نمیآورند؛ زیرا بیشتر این افراد اصلا نفتی نیستند و از خارج صنعت نفت وارد وزارت نفت شده و حالا تصمیمگیری میکنند. حال این دوستان ناآشنا به صنعت نفت حتی در اولویتبندی صحیح، مشورتپذیری و روحیه تصمیمگیری هم از نظرات کارشناسان نفتی دلسوز استفاده نمیکنند.
برای برونرفت از این وضعیت ناخوشایند که به دلیل کوتاهیهای همهجانبه وزارت نفت رقم خورده است، دولت بعدی ناگزیر است از تمامی ظرفیتهای برون مرزی استفاده کند و میبایست دیپلماسی تهاجمی اقتصادی را با تمام ظرفیت در صنعت نفت پیاده کرد.
دیپلماسی اقتصادی یا دیپلماسی انرژی با قید تهاجمی یک کلیدواژه ویژه است که در مقابل حلقه تحریمهای ناجوانمردانه استکبار باید در ادبیات ما جای خود را پیدا کند، به عبارت دیگر ما حتما باید از این آرایش تدافعی تبدیل به یک آرایش صد در صد تهاجمی در حوزه اقتصاد انرژی در حوزه برون مرزی تبدیل شویم که صد البته ظرفیت آن در کشور و صنعت نفت کاملا مهیا است.
فارس: منظور شما از دیپلماسی تهاجمی در صنعت نفت چیست؟ کمی درباره مختصات این استراتژی توضیح میدهید؟
دانشی: وزارت نفت در مواجهه با جنگ اقتصادی و برای بیاثر کردن تحریمهای نفتی، حتما باید آرایش و استراتژی خود را تغییر دهد تا در زمان تحریم و حتی غیرتحریم در زمین دشمن بازی نکرده و پازل آنها را تکمیل نکند و زمینه را برای تحریمپذیری ایران فراهم نکند، بلکه باید در حوزه نفت و انرژی در زمینی که ما طراحی کردهایم با دشمن مقابله کنیم.
در این بین حرکت از خامفروشی به سمت صادرات فرآورده به کشورهای همسایه و حتی توسعه زنجیره ارزش در پتروشیمیها و تولید و صادرات انواع و اقسام محصولات پلیمری به کشورهای منطقه میتواند به عنوان اصلیترین محور دیپلماسی تهاجمی در صنعت نفت مورد توجه قرار گیرد.
ما ظرفیتهای خوبی در صنعت نفت و البته در سطح منطقه و دنیا داریم که به صورت مستقیم و غیرمستقیم میتوانیم از این ظرفیتها استفاده کنیم. ما حتما در این حوزه نیاز به یک فعالیت گسترده داریم و باید از این رخوت و سستی باید خارج شویم. بدون شک مناطق نفتخیز جنوب میتواند سهمی از این دیپلماسی تهاجمی را بر عهده بگیرد.
ما فرصتهای خوبی داشته و داریم که با کوتاهی و سهلانگاری، آنها را از دست دادیم و با شیوههای سنتی بعضا فقط به خامفروشی اکتفا کردیم. در نتیجه باید برای ارتقاء زنجیره ارزش در حوزه صنعت نفت اهتمام بیشتری داشته باشیم. ما حتما باید تحول عظیمی در حوزه پالایشگاهی ایجاد کنیم.
از مجموع 9 پالایشگاه نفتی کشور، 7 تا از آنها مربوط به قبل از انقلاب هستند و پس از گذشت 42 سال فقط 2 تا پالایشگاه احداث کردهایم که این امر شایسته ما نیست. این در حالی است که کشورهای دیگر گوی سبقت را از ما ربودهاند. ما قبل از انقلاب در خارج از کشور از جمله در آفریقا و هند پالایشگاه داشتهایم، اما الان میبینیم که در این زمینه هیچ اقدام موثری نکردهایم.
متاسفانه نمیدانیم چرا و با چه مستندات کارشناسی وزیر نفت معتقد است، احداث پالایشگاه ارزش افزوده ندارد و کثافتکاری است؟ این در حالی است که بعضی کشورهای غیرنفتی، نفت خام ما را گرفته و با فرآورش آن قریب به یک هزار فرآورده پاییندستی تولید کرده و با فروش آن به دیگران سهمی از درآمد کشور خود را تامین مینمایند. در ایران نیز باید با توسعه کیفی و کمی پالایشگاهها و پتروپالایشگاهها اقدام کنیم.
منبع: فارس